در این دوران پیکسل ها و پرینترها، زمانیکه تعداد کمی از عکاسان علاقه به بوی تلخ اسید استیک آبگونه1 و یا بوی تند و زننده ی مواد شیمیایی برای ظاهر کردن عکس دارند، چرا هنوز بسیاری عکس سیاه و سفید می گیرند؟
زمانیکه رنگ ها آنقدر درخشان و عکس ها آنقدر چشم نواز هستند؟ زمانیکه کارهای دیجیتال جا افتاده اند و امروزه با استفاده از فلاش دوربین می توان طیف وسیع تری از نور محیط را در تصویر ثبت کرد چرا عکس سیاه و سفید؟
چرا سیاه سفید؟
خارج از جانب داری، این مسئله مربوط به معانی بیان می شود. جواب های زیادی می توان داد و می توان مرا قدیمی خواند اما عکس سیاه و سفید به عنوان هنر نابی که با الهام از آن سر جان هرشل واژه ی عکاسی یا Photography به معنای نقاشی با نور را خلق کرد همواره شانی خاص را در معبد خدایان انواع هنرهای مشروع دارد.
از آن جهت که هنریست که به سادگی می توان آنرا آموخت هرچند باید سال ها زحمت بکشید تا در آن خبره شده ولی با این وجود مبتدی ها هم می توانند عکاسی کنند و از عکس هایشان پرینت بگیرند. اگر تجربه ظاهر کردن عکس را داشته باشید می دانید که کمتر لذتی با دیدن عکسی که به آرامی زیر نور قرمز ظاهر می شود، برابری می کنند.
عکس سیاه و سفید برتری های خود را دارد:
· چون همانطور که می دانید عکس های سیاه و سفید عمر بیشتری نسبت به عکس هاس رنگی دارند.
· چون سیاه سفید شأنی ذاتی دارد.
· چون زیبایی در سادگی نهفته است و این سادگی در عکس های سیاه و سفید بیش از عکس های رنگی جلوه گر است.
سیاه سفید هم ساده ترین و هم پیچیده ترین نوع عکاسی است.
آیا لازم است از صفر شروع کنیم؟
بیشتر کلاس های مقدماتی عکاسی شامل پرتوگیری می شوند هرچند بیشتر دوربین های معمولی آنقدر پیشرفته هستند که نیاز به درک عمیق رابطه ی بین کنترل نور ورودی به دوربین و توسعه ی زمان پرتوگیری (زمان باز بودن دیافراگم دوربین با توجه به عمق میدان و نور و کادر تصویر) و سپس باید بیاموزید که چگونه فیلم را روی کاغذ عکس ظاهر کنید و در نهایت تعیین بهترین کادر و بزرگ کردن آن مراحل مختلفی است که آموختن آنها مفید است.
برای من، این کار مثل یادگیری نقاشی در یک کلاس هنر است؛ بعد از خبره شدن در پایه ها می توانید این مهارت را در جاییکه صلاح می دانید بکار برید، اما این فقط یک پیش شرط برای ساخت هنر آگاهانه است.
همانطور که فردی مرحله به مرحله پیشرفت می کند، و در موقعیت های غیرعادی تجربیات جدیدی کسب می کند موقعیت هایی مانند: تنظیم صحنه های پشت به نور یا عکاسی در نور زیاد مانند وقتی که صحنه برفی است و تنظیم زمان باز بودن دیافراگم به صورت اتومات به درستی انجام نمی شود و طیف رنگ مناسب بدست نمی آید.
عکاسان سیاه سفید استفاده از فیلترها را برای تغییر اثر تن رنگ های بر روی نگاتیو را به خوبی می آموزند.
یک حقیقت وجود دارد با نگاتیو عکس های سیاه سفید می توان در رنج وسیعی از زمان باز بودن دهانه لنز می توان عکاسی کرد، این فاکتور باعث شده است که عکاسان مبتدی هم بتوانند با این نگاتیو ها عکس های زیبایی خلق کنند.
در عکاسی سیاه سفید، کنترل کنتراست در طیف گسترده تری به سادگی امکان پذیر است؛ بیش از حد نور دادن و زمان توسعه ی کمتر برای کاهش کنتراست و برعکس برای افزایش آن استفاده می شود.
عکاسان با تجربه خیلی وقت خودرا برای بزرگنمایی بیشتر هنگام عکاسی تلف نمی کنند چون با یک نگاتیو خوب اینکار سخت نیست.
(به عنوان یک نکته ی تکنیکی، فکر می کنم هشدار درباره ی فیلم های « سیاه سفید» که با C41 فراوری میشوند مفید باشد. فیلم های کروموژنیک B&W می توانند برای آنها که خودشان نمی توانند فراوری کنند یا دسترسی به لابراتوار سیاه سفید ندارند مناسب باشند اما هیچ فیلم سیاه سفیدی با لابراتوار شخصی شما با مواد شیمیایی نگاتیو رنگی فراوری شده باشد با تونال رنج و دقت فیلم سیاه سفید برابری نمی کند.
اما هیچ کدام از اینها به معنی بهتر بودن ذاتی سیاه سفید نسبت به رنگی نیست. اینها تنها تفاوت ها هستند.
موج دوباره ی رو آوردن به عکس های سیاه سفید
موج دوباره ی از رو آوردن به عکس های سیاه سفید نه تنها در تبلیغات و تلویزیون بلکه در نزد افرادی که به دنبال عکس هم هستند به وجود آمده است. امروزه عکس های سیاه سفید در دنیای رنگ و دیجیتال و تصویرسازی دوباره مورد توجه قرار گرفته است.
عکاسان حرفه ای تر عروسی ها امروزه عکس سیاه سفید را به عنوان سرویسی ممتاز ارائه می دهند و استودیوهای پرتره (استودیوی عکاسی از افراد) هم هیچگاه برای جذب مشتری ارائه ی پرتره های سیاه سفید را متوقف نکرده اند.
افرادی کمی هستند که وقت، تجهیزات و مهارت چاپ عکس های خود را دارند. برای کسب نتایج بهتر آنها به چند لابراتوار عکاسی که کارشان فراوری و چاپ عکس های سیاه سفید است همچون لابراتوارهای عکاسی خاص در کالیفرنیا که اخیرا در نیوپرس سانتاباربارا از آنها به خاطر ایجاد یک تاریک خانه ی مجزای اجاره ای برای عکاسان محلی تمجید شد، اتکا می کنند.
مسلما موضوعاتی مثل ورزش هستند که عکاسی رنگی برایشان مناسب تر است. تعداد کمی عکاس رنگی مناظر هستند که کارشان در حد کارهای آنسل آدامز و ادوارد وستون می باشد.
این مسئله که سیاه سفید(که بیشتر برای پرتره هاست) بهترین گزینه برای عکس های مردم است بسیار قابل بحث است؛ از پرتره های جولیا مارگارت کامرون و بعدها اشتیگلیتز و اشتیکن، فشن قدیمی: عکاسان WPA که زندگی آمریکایی ها را طی دوران افسردگی بعد از جنگ جهانی به تصویر کشیدند، تا عکاسان بسیار زیاد و پر زرق و برق هالیوود در دهه های 30 و 40 و همه ی آنهایی که مجلات زندگی را به تصویر کشیدند( بهترین نشریات آن زمان) شاهد این مدعا هستند.
نیازی به تعریف از پاول استرند و آگست ساندر نیست. مارگارت بروک- وایت، ایموزن کانینگهام، کرتژ، لارتیگ و دی مارکی، هورست و کارش، بیل کلین و رابرت فرانک، بروس وبر و هرب ریتز.
ببینید، من حتی ثانیه ای نمی گم که چه چیز هنر است و چه چیز نیست. من مثل نفر بعدی هستم که در یک گالری دارد قدم می زند.
اما در مقوله سی هنر عکاسی، بحث جدی در مورد رنگ اینست که هنوز به پایان نرسیده است. نظرات چندان پایدار نیستند. عکس های با رنگ نوع C در چرخه ی هنری رایج شده اند.
علی رغم اینکه ادعاهای متوجه خصوصیات بایگانی عکس های Ciba/Ilfochrome اغراق شده به نظر می رسند و دست کم یکی از تولیدکنندگان کاغد چاپ رنگی جسارت نام گذاری کاغذش به نام Archive را داشته است، هنوز نمی دانیم عکس های و نگاتیوهای رنگی چقدر قبل از محو شدن عمر می کنند.
آیا من تنها عکاسی هستم که می خواهد عکس هایش بعد از مرگش هم همه جا باشد؟
سرانجام، به عنوان یک عکاس فعال تائید کرده و خواهم کرد که دو جنبه ی توانایی دوربین است که عکس ها را خلق می کنند: عکاسی زیبایی را شکار میکند و می تواند زمان را نگه دارد.
سیاه سفید بهترین راه شکار زیبایی و نگه داشتن زمان است.
1. آبگونه ی اسیدی که برای تثبیت عکس و فیلم بکار می برند.